محمدرضا محمدرضا ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

من و پسرم

گردش در مشهد

در طول چند روزی که مشهد بودیم رفتیم گردش شهری پارک ملت با عمو ابوالفظل .پارک خورشیدبا عمه زهرا کوهسنگی.والمانهای شهری که نصب کرده بودن وخیلی جالب بود.چند تا عکس گذاشتم بریم یه سر بزنیم            ...
7 مرداد 1392

چهارشنبه سوری

چهارشنبه آخر سال خانه بابا بزرگ بودیم تو کوچه مردم آتش بازی می کردن ما هم گفتیم بریم با باجناق رفتیم آتش بازی تو کوچه بارون امد خیس شدیم برم ادامه واسه عکساش ...
11 ارديبهشت 1392

جشن تولد بابا

شانزدهم بهمن سالروزتولد بابا هستش وامسال چون مشهد بودیم خانه مامان جون تولد گرفتیم دست مامان جون و عمه زهرا درد نکنه واسه شام وکیک خوشمزه وبه همه خوش گذشت بخصوص محمد رضا چون اولین جشن تولد راتجربه کرد اون هم تولد بابای درادامه چند عکس ...
11 ارديبهشت 1392

سال تحویل92

لحظه سال تحویل خانه بابا بزرگ بودیم خاله زهرا با شوهر وعلیرضا ودایی حسین وخانمش هم اونجا بودن ونهارمامانی ماهی پلودرست کرده بودن خیلی خوشمزه بود دستشان درد نکنه وبعد از ظهر به همراه عمه زهرا وعلی آقا وحسین رفتیم خانه مامان جون خاله طاهره هم از بیرجند آمده بودن.توراه که می رفتیم خانه مامان جون پل قائم چند تا عکس گرفتیم و درادامه می بینیم عکس محمدرضا با بابابزرگ خانه مامان جون با محمد آقاو مرتضی وعلی آقا وپسر عمه . . . . . . ...
1 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و پسرم می باشد